اولين كلاس دخترم
وقتي به روزهاي با تو بودنم كه به سرعت در گذرند فكر ميكنم باورش سخت اما خوشايند است كه
تو همان كودك پاك و معصومي كه وقتي براي اولين بار ديدمت از گرسنگي انگشتانت را مي مكيدي
همان كه با هر گريه كودكانه اش رنگ ميباختم و پر از دلهره و اضطراب مي شدم
همان كه اينقدر در آغوشم مي گرفتمت تا مبادا لحظه اي را از دست بدهم
همان كه جان ميدادم براي ديدن اولين دندان ،اولين كلمه و اولين قدمهايت و.......
و امروز همان كودك دلبندم اينقدر بزرگ شده كه كتاب و دفتر در دست و شادمان وارد كلاس ميشود
چقدر ديدن اين صحنه برايم شيرين و دلپذير است.........
مدتها بود تصميم داشتم آوينا رو جايي ببرم تا با بچه هاي همسن خودش باشه اواخر شهريور بود كه چند تا مهد كودك ديدم اما با توجه به شرايطشون دلم نيومد ببرمش. بعد يكي دو جلسه توي يه موسسه بردمش كلاس خلاقيت و نقاشي ، با اينكه مدام به خودم چسبيده بود اما حس كردم كه خيلي دوست داره و از اونجا كه بازيهاي كلاس خلاقيتو خودم تو خونه از قبل باهاش كار ميكردم بردمش نقاشي كه خيلي هم استقبال كرد و مدام ميگه بريم كلاس نقاشي. و بالاخر از نيمه آبان ماه دخترم ميره كلاس (اولين كلاس)
وقتي ميرسم كلاس كتاب و وسايلشو ازم ميخواد و خيلي بامزه بغل ميگيره و ميره كلاس .دخترم كوچولوترين عضو كلاسه و همه از ديدنش خوشحال ميشن
دخترم با دوستش ريحانه يا به قول خودش اي حانه
دوستاش: هستي ، ريحانه ، آرميتا ، نيما
دوستش نيما جون
كلاسشون تغيير كرده بود و با اين صندليها مشكل داشت
با نقاشي باهاشون شطرنج هم كا مي كنن كه آوينا دوست داره و مدام تكرار ميكنه و سوالا رو جواب ميده
ميگه شنطنج
شطرنج از كجا شروع شده : از اندوستان (هندوستان)
شطرنج بازي چند نفره است: دو نفره
اسم مهره ها : اسب ، قلبه (قلعه) ، فيل ، سرباز
به همه ميگه : من ميرم كلاس نقاشي ، از خطم بيرون نميزنم
اينم وسايل دخترم
موقع كلاس رفتن سختشه فقط يه كيفو انتخاب كنه
اينقدر علاقمند شده كه موقع رنگ آميزي ميخوابه
پاستيل به دست خوابيده
عزيزم ،خوش يمن و مبارك باشد اولين كلاست
شب بوي زيبايم
عاشقانه دوستت دارم.........