آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

عكس از 28ماهگي عسلم

1392/9/29 9:35
نویسنده : مامان ليلا
553 بازدید
اشتراک گذاری

رفته بوديم مغازه نادر جون واسه اميد لباس بخريم كه يه آن آوينا رو نديدم در اتاق پرو رو كه باز كردم ....

    

يه لباس مردونه از همون پايين برداشته بود و ميگه درو ببند ميخوام پروف كنم

 

سرگرم كاراي خونه بودم ديدم صدايي از وروجك در نمياد اومدم تو اتاقش ببينم چكار ميكنه كه....

ناخن گيرو برداشته ،يكي از بلوزاشو زير پاش گذاشته  مثلا داره با احتياط ناخن ميگيره

وقتي از برنامه اي خوشش مياد ميشينه و با دقت ميبينه البته در كنار كتاباش

مامان مهتاب عيد فطر واسه آوينا چادر گرفت دخترم گاهي يادش ميكنه و ميخواد باهاش نماز بخونه

البته دخترم از نماز فقط بسم الله و صلوات و يه كم از سوره توحيد و بلده 

خيلي بامزه ميگه بسم الله و احمان و احيم .... اللهم صل و آل ممد ......

قل هو الله احد الله مصلا لم يلد و لم اولد

گاهي از حمام كه بيرون مياد ميگه روسدي ميخوام  البته يكبار كه اجازه نداد سشوار بكشم روسري سرش كردم و ظاهرا خوشش اومده

تنها بازي بيخطر با وروجكاي خاله : قطار بازي كه خيلي هم دوست دارن

و عكسهاي  جا مونده از تاسوعا و عاشورا

عصر روز تاسوعا كه نزديكاي خونمون رفتيم و دخترم هيئتا رو نگاه ميكرد

تو اون شلوغي از بين اون همه خوردني دخترم لواشك ميخواست كه تو كيفم داشتم

دستشو پشت كمرش گرفته و خوشحال قدم ميزنه

روز عاشورا پياده همرا هيئت ،خيلي خوشش اومده بود كه بارون شديدي گرفت و مجبور شدم بغلش كنم و سريع بريم

البته سرما و بارون هيچ اهميتي نداره و محدوديتي ايجاد نميكنه وقتي دخترم ميخواد مثل بزرگا پياده بره

داره استراحت ميكنه همراه دوقلوها

و نگاه مهربان و لبخند زيباي گل مامان

چقدر دوست داشتني است

كه با خيال راحت

يك نفس عميق بكشم 

از بوي آرامش تو......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان مریم
30 آذر 92 10:08
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط تو ماندی که هنوز از بهار لبریزی روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ ! یلدا مبارک
ماجون
30 دی 92 21:34
ilهمیشه از نماز خونها باشیhttp://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/25.gifبه ما هم سر بزن ممنون عزيزم حتما