سي ماهگيت مبارك
با چشم بر هم زدني روزها ميگذرند.......
باز هفدهم رسيد و اينبار تو عزيز دلم سي ماهه شدي ، سي ماه از لحظاتي كه وقتي در نظر مي آيد سراپا عشق است و زيبايي ...... امروز دخترم و عشقمان دو سال و نيمه شد و من چقدر مسرورممممم
عزيزم سي ماهگيت مبارك
چند روز پيش تولد ماماني بود دوستم آرتا هم خونمون بود 11:30 شب بود كه يكباره اميد با كيك و كادو اومد خونه و غافلگيرمون كرد و آوينا هم حسابي خوشحال شد و خواب از سرش پريد و جشن كوچولو گرفتيم كه با هنرنمايي بابا (نواختن گيتار) بهمون خوش گذشت
آماده خواب بود كه كيك رسيد
ميگه سارافونمو بيار بپوشم تولده
خوشحالي آوينا ، تولدت مبارك گفتناش ، حضور دوست عزيزم و مهرباني و محبت اميدم همه و همه باعث شدن شب خاطره انگيزي داشته باشم
تو هستي و من
قدم به قدم فدايت مي شوم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی