روز عشق
چند وقت پيش تولد عرفان بود كه واسش كادو گرفتيم و آوينا خودش كادو رو به عرفان داد از همون موقع آوينا همش ميگه منم كادو ميخوام مثل تولد ع فان ما هم واسش وسيله بازي يا كتاب و.... ميخريم(البته بيشتر بابايي) اما بعد از يه كم خوشحالي بازم ميگه كادو ميخوام تا اينكه تازه متوجه شدم منظورش چيه دخترم چيزي ميخواد كه كاغذ كادو داشته باشه و بازش كنه .........با اميد تصميم گرفتيم هر وقت واسش چيزي خريديم حتما واسش با كاغذ كادو تزئين كنيم و اينطوري شد كه روز عشق (البته از نوع خارجيش) اميد جونم علاوه بر هديه اي كه واسه من زحمت كشيده بود به آوينا يعني عشق مشتركمون هم هديه داد اونم با كاغذ كادو..... اينكه دخترم چقدر به وجد اومده بود و خوشحال بود اصلا قابل توصيف نيست و منم اينقدر هيجان زده بودم كه يادم رفت ازش عكس بگيرم
واسه خودش دست ميزنه
مدام در حال مرتب كردن
از اون روز تا حالا با خوشحالي به همه ميگه بابام واسم كادو خريد مث كادوي تولد و همه جا همراهشه
بازم كيك اينبار در جشن روز عشق دايي و نامزد عزيزش كه وقتي با كيك وارد خونه شد آوينا رو حسابي خوشحال كرد
در حال ديد زدن بقيه كادو ها
ميسر بهشت از كنار توئه
چه راحت هواتو نفس ميكشم