2 سالگيت مبارك عزيز دلم
كودك دوست داشتني ام ، دخترم روزهاي زيباي باليدنت يكي يكي گذشتند و زادروز 2 ساله شدنت رسيد
2 سال از آمدن زيبا و خوش يمن و خوش قدم تو
از آن روزي كه روح و قلبم از نو زاده شد و من مملو از تو شدم .........
و اين دو سال كه پر از عشق و دوست داشتن و با هم بودن بود و من و پدر مهربانت خوب ميدانيم كه تك تك اين لحظات دلنشين نه تكرار ميشوند و نه فراموش.......
دخترم ، عشق زيبارويم تا بيكرانها دوستت دارم و آرزو ميكنم سلامتي و شادي همنشين هميشگي ات باشند و لبهاي زيبايت پر از لبخند........
بانوي مردادي من
2 ساله شدنت مبارك
تداركات تولد شاپرك كوچولو
بخاطر شيطنتاي گلم اكثر كارارو وقتي خواب بود انجام ميدادم اما بعضي مواقع هم سر ميرسيد و شروع ميكرد به كمك ، بازي و البته اذيت
با پارچه لباسش بازي ميكنه
ميگه قيچي خطر كاكه ، دستمو ايبره ولي بازم دست ميزنه چون ميخواد همكاري كنه
ساعت 1 نيمه شبه ولي از ذوق بادكنكا خوابش نميبره
با بادكنكا قر ميده و ميگه توددت مبادك
تزئينات تولد گل و پروانه اي آوينا
تعدادي از عكساي دخترم كه به تقليد از من ميره نزديك و خيلي شيرين ميگه قوبونت بشم من ، كوچو كوچودو بودي
آتليه
از يك هفته قبل قرار بود بريم عكاسي كه آقاي عكاس نبود و چون دوست نداشتم جاي ديگه اي بره صبر كردم تا بالاخره صبح روز تولد از آوينا فقط يه عكس گرفت اونم با لباسي كه خودم واسش درست كردم ولي قول داد تا عصر آماده اش كنه كه همينكارم كرد البته زودتر با عكسش كار داشتم كه ديگه جور نشد ولي خوشحال بودم كه عكسش دقيقا روز تولدش گرفته شد
تقريبا 2 ساعتي معطل شديم عكاس برسه و عكس بگيره آوينا هم داشت كلافه ميشد و با صندلش بازي ميكرد ميگفت بريم آقاي عكاس ازم عكس نگيله
خوش آمديد به تولد گلي به لطافت بالهاي شاپرك
با كلي كلك موفق شدم اين لباس و تنش كنم ميگفت ميخوام اكي ديگه اپوشم و بعدشم اجازه نداد موهاشو ببندم منم خواستم راحت باشه و اصرار نكردم خودش گاهي تل ميزد و اينم اولين عكس تولد
دخترم دست ميزنه و ميرقصه
مثلا ميخواد آهنگ بذاره ناي ناي كنه
كيك تولد پرنسسم
بابا جون با كيك وارد خونه شد و آوينا رو حسابي غافلگير كرد اينجا هم با چشماي هيجان زده منتظر كيكه
هيجان آوينا همچنان ادامه داره
از چاقوي كيك مثل كلاه هيچ استقبالي نشد و خودشون كيك و بريدند و مشغول خوردن شدند
كيك و برداشتيم جيغ همشون بالا رفت مجبور شديم يه تيكه بهشون بديم تا بخورن و بازي كنن
كادو
همه زحمت كشيده بودن و واسه دخترم كادو آورده بودن اما هديه واقعي خنده رو لباي دخترم بود كه مهموناي عزيزمون باعث شادي صد چندان دخترم شده بودن و شبي لذت بخش واسش به يادگار موند
كادوي من و بابايي
اين انگشتر زيبا كادوي مامان مهتاب و آقا جونه كه آوينا خيلي دوست داره و هميشه ميگفت من انگشتر ندارم واسم بخر
كادوي بقيه كه اسباب بازي و پول بود و اين كلاه زيبا كه كادوي سهيل جونه
شام تولد
واسه شام فقط سالاد الويه و كشك بادمجون درست كردم و دسر ژله ، چون آشپزخونمون كوچيكه و جا واسه آماده كردن غذاهاي ديگه واسه اين تعداد مهمون نداشتم اما همه راضي بودن
بعد از شام دخترم تغيير لباس داد و همون لباسي رو كه از اول ميخواست پوشيد و با بچه ها مشغول بازي شدبعد آوينا يكباره كنار پارسا نشست و به زبون خودشون گرم تعريف شدند نميدونم چي ميگفتند اما واسه همه جالب بود حتي با اومدن بقيه بچه ها و عكس گرفتن اونا خيلي با محبت به كارشون ادامه ميدادند آخرشم دختر مهربونم بوسيدش و بلند شد
سرگرم بازي و رقص با اسباب بازي جديد آوينا
دفتر خاطرات دخترم كه مهمونامون در ادامه يادگاريهاي 1 سالگي واسش نوشتند
ممنون از تمام كساني كه در جشن دو سالگي دخترم با ما سرود شادي زمزمه كردند و شبي خوش به يادگار گذاشتند
شاپرك كوچولوي من تولدت مبارك
تمام زيباييهاي دنيا در دستان كوچكت ، همه مهرباني ها و پاكي ها در چشمان زيبايت ، نهايت آرامش در آغوش گرمت و خوشبختي نامتناهي را در وجود نازنينت ، همه و همه را بار ديگر در دومين زادروز روشن كردن خانه دلم هديه ام كردي و مرا غرق در شادي و هيجان كرده اي دوستت دارمممممممم
ممنون از حضور زيبايت در زندگيم................
و شكر و سپاس خداي بزرگي كه در ماه عزيز ميهماني اش نعمت را بر من تمام كرد و بهترين و عزيزترين خلقتش را برايم هديه فرستاد
عاشقتممممممم