آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

اينروزهاااااا

1392/6/12 19:05
نویسنده : مامان ليلا
402 بازدید
اشتراک گذاری

زندگيم با چاشني كلامت شيرين و خوشمزه شده

اينروزا اكثر ساعتها رو دوتايي تنها هستيم و گلم همدم و همزبون مهربون مامانشه مدام اطرافم ميچرخه كافيه بگم خستمه ، ناراحتم يا مثلا سرم درد ميكنه بوسه بارونم ميكنه و ميگه خوب شدي ، خوب شد ديگه بوسش كردم ، مامان دوست دارم

صبح كه بيدار ميشه (البته نزديك ظهر) صدام ميزنه و ميگه من بيدار شدم  مامان سلام و گاهي مامان صبح بخير بعد از توالت ميگه از خواب بيدار ميشن، صودتشونو ميشولن منم صودتمو ميشولم  بعدم به قول خودش تحبونه يا صفحونه ميخوره

گلم  پاسخگوي همه تلفناست اگه بابايي باشه سفارشات خريد و اگه خاله فاطمه باشه بلند ميگه ماهان و مليكا سلام من بخوام بيام خونتون الان ميام بعدم ميگه : شلوار ليفمو (لي) پام كن بلم خونه ي خاله

تازگيا هرچي ميخواد : مامان لفن يا افن اينو بهم بده يا مامان مگه من چي ميخواستم ؟ پس اينو بهم بده

كيفمو برميدارم ميگه بلش ندار آزمش دالم ، ميخواستمش

مدام داره سوال ميپرسه: خانمه چي گفت؟ ، دختره اكار كرد؟.... و با شنيدن كوچكترين صدا : اداي چي بود؟  اگه بابا دعواش كنه: بابا به من چي گفت؟ (البته بيشتر ميخواد نظرمو بدونه كه طرفدارشم يا نه ؟) توضيح ميدم  اونم تا پيدا كردن سوژه جديد سوالشو تكرار ميكنه

ميگم بايد تو اتاق خودت بخوابي لوس ميشه و ميگه : من كوشمودم ني ني كوشولو هستم پيش مامان بخوابم وقتي با اميد نشستيم و تعريف ميكنيم مياد تو بغلمون و ميگه پيش ما بيام هر چي ميگيم  تكرار ميكنه و با ليلا و اميد مورد خطابمون قرار ميده

شروع مكالمه ش با هر كسي در مورد لاكه كه خيلي دوست داره : نگا من لاك زدم ، نگا لاكم خوشگله يا نگا لاكم پاك شده ميام خونتون بلام لاك بژن

هر كي ميپرسه اسمت چيه : آوينا ، چند سالته : 2 سالمه ، تولدمه

 

اسم عروسكش نازنينه يا به قول خودش آزنين خانم از وقتي دو ساله شده بيشتر باهاش بازي ميكنه و هر جا ميره اونو با خودش ميبره تمام رفتارا و حرفاي منو تحويل نازنين خانم ميده . عاشقشم وقتي تنهايي با نازنين خانم حرف ميزنه بعد از ظهرا چشمامو ميبندم كه مثلا بخوابه عروسكشو مياره و ميگه : دلست بخواب حالت بد نشه ، اگه اذيت اكني نالاحت ميشم عصباني ميشم دعبات اكنم يكم صداشو بلند ميكنه و ميگه چلا اذيتم ميكني يكم ميگذره ميگه آزنين خانم النگو ندالي ... آخي... اشكال نداله نالاحت نباش خودم ميخلم بلات، حالا ميبلمت پاك(پارك) و ادامه مامان بازي تا خوابش ببره

دردونه ي من سرگرم بازي با بادكنكاي تولد تو خونه چادري

خوندن مجله سرگرمي مورد علاقه دخترم ميگه مامان مجئه هامو بيار من نميتونم شنگينه بعدم بايد همه كارامو كنار بذارم چون ميگه : بيا اخونشون

 

وقتي هم خسته ميشه نوبت استراحت و خوراكيه

واسش مداد رنگي و دفتر نقاشي خريدم تا يه كم بيشتر سرگرم بشه اما خيالي بيش نبودخیال باطل  چون كار من بيشتر شده و علاوه بر خوندن مجله و بازيهاي ديگه حالا بايد نقاشي هم بكشمآخ به يكي دوتا هم راضي نميشه ولي خيلي دوسشون داره و تو كيفش همه جا ميبره

هفته پيش بابايي نمايشگاه بين المللي كار داشت و ما هم برد نمايشگاه مبلمان و مصنوعات چوبي بود البته من دنبال آوينا ميرفتم چون يه جا بند نميشد و وول ميخورد بيشتر تو محوطه بوديم و دخمله بازي ميكرد يه بارم زمين خورد و يه كم زانوش زخم شد اما باز به شيطنتش ادامه ميداد

عروسكم به اتفاق نازنين خانم آماده رفتن به نمايشگاه

بازم پله كه نميدونم چه لذتي داره اينقدر از پله بالا و پايين رفتن

ميگم چكار ميكني : از ديواله بالا بلم تعجب

از بين اونهمه خوراكي لواشكو انتخاب كرد و با لذت خورد


از نمايشگاه رفتيم هايپر اما زود برگشتيم ديگه حسابي خسته شده بودي و تو ماشين چسبيدي بهم و خوابيدي.......

فداي تو و چشماي نازت كه اينقدر آروم تو آغوشم ميخوابي..........

خيلي لذت بخشهههههههه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نوژا جونی
13 شهریور 92 10:54
چقدر شیرین زبون شده هزارماشاله.ای جونم عاشق مجله خوندنت شدم عسل خانم .چه تیپی زدی






مرسي خاله جون
خاله فاطمه
13 شهریور 92 23:19
الهی من فدات بشم عروسک نازم . عاشق اینم که بشینم و تو با زبون شیرینت واسم حرف بزنی
خیلی دوست دارم
یه عالمه واسه تو گل نازم

هزار تا بوس واسه ماهان و مليكاي وروجك و خوردني