آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

دختر پر انرژي ماماني

1392/6/27 13:14
نویسنده : مامان ليلا
707 بازدید
اشتراک گذاری

خاطره جالب

هفته پيش عمو رضا (عموي بابايي) از تهران اومده بودن و مثل هميشه به ما لطف داشتن و واسه شام دعوتمون كردن غذا گرفتن و رفتيم پارك مورد علاقه دخترم . اليه جون بارداره و هنوز جنسيت كوچولوشو نميدونه از آوينا پرسيد اسم ني ني رو چي بذاريم دختر گلم چند ثانيه اي فكر كرد و گفت عشل (عسل) و منم تعجب  تو بغلم محكم گرفتم و بوسه بارونش كردم آخه فكر ميكردم اگه بخواد چيزي بگه اسم يكي از اطرافيانو ميگه نه اسمي كه اصلا تو فاميل نداريم خيلي واسم جالب بود . اليه هم ميگه طبق سونوي آوينا ني ني من دختره چشمک

چند شب پيش بابايي كار داشت و ما هم طبق معمول باهاش رفتيم  كارش طول كشيد و دخترم صبورانه تو ماشين كنارم نشسته بود واسش دو تا كتاب خريدم كه باهاشون سرگرم شده بود تقريبا ساعت 11 بود كه رفتيم چمران يه كم راه بريم آوينا هم به محض ديدن پارك بادي ذوق زده شد و گفت بديم پارك ميخوام بپر اپر كنم معمولا ميترسه داخل پارك بادي بره اما چون اونجا يكي مناسب سنش داشت بليط گرفتيم و برديمش و بازم طبق معمول داخلشون نرفت حتي با ديدن بچه ها . اما همونجا شروع به دويدن كرد و با شنيدن موزيك شاد ناي ناي . تمام انرژيشو واسه رقص بكار ميبرد و ميخنديد تا حالا آوينا رو اينقدر شاد و پر انرژي نديده بودم دخترم 20 دقيقه لذت بخشو تجربه كرد وقتي موزيك قطع شد آوينا دست زد و خانمي كه كنارمون بود گفت حيف شد همه داشتيم لذت ميبرديم از رقص

از بس تكون ميخورد همه عكسا تار شدن

بين رقصا فقط يه كوچولو وقت واسه آب خوردن داشت

و صخره نوردي بعد از بازي و ناي ناي ساعت 12 شب

حسابي خسته شده بود اما طبق معمول با ناراحتي از پارك بيرون اومد فكر كنم واسش يه عادت شده كه موقع رفتن از پارك گريه كنه و منو كلافه

وقتي تو خوشحالي

پر نورترين ستاره شب ميشوم

آسمان ميشوم

دلم لبريز شكر ميشود

براي بزرگترين هديه اي كه خدا به من بخشيده.......يعني لبخند تو.......

همين از تمام دنيا برايم كافيست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آوینا92
28 شهریور 92 12:50
ممنون عزیزم که سرزدی به وب دخترم.منم همه آویناهارو دوست دارم.آوینای شماهم خیلی بامزه است ماشالا...لینک دادم به وب تون با اجازه.

مرسي عزيزم باعث افتخاره
خاله ی آریسا
1 مهر 92 10:18
دخترمون حسابی ددری شده
دوست دارم آوینا کوچولو اما عسل از کجا اومد

دخترم همش ميخواد بره بيرون تنهايي خسته ميشه
از اون روز تا حالا اسم يكي از عروسكاش شده عشل
مامان ضحـــــــــــا
8 مهر 92 9:19
سلام
هميشه به گردش و تفريح
الهي اين بچه ها چقدر عاشق پارك رفتن هستن،خدا حفظشون كنه.
آوينا جون چقدر قشنگ ناي ناي ميكني خاله تو عكسها كاملآ معلومه .


مرسي عزيزم ضحا چونو ببوسيد

ناردین
9 مهر 92 9:12
مرسی خاله لیلا به ما سر زدی...اوینا چه نازه ماشالاه..راستی اسمشم خیلی خوش اهنگه

ممنون عزيزم ال اي شما هم خيلي نازه

خاله ی آریسا
14 مهر 92 10:28
اومدم به آوینا جونم یه سری بزنم
پیش ما هم بیاید

مرسي حتما عزيزم