آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

متفرقه از 26 ماهگي

1392/8/20 22:17
نویسنده : مامان ليلا
472 بازدید
اشتراک گذاری

رفته بوديم لونا پارك ، آوينا خواست كه سوار اين ماشينه بشه

اما خوشش نيومد و شروع كرد به گريه فكر كنم چون ماشينه ميرفت بالا و بعدم از تونل رد ميشد ترسيده بود شايدم از اينكه من كنارش نبودم ناراحت بود

هر چقدر اميد تلاش كرد آرومش كنه فايده اي نداشت و اومد بيرون

آروم گريه ميكرد و با ديدنش واقعا حالم گرفته شد و به زور تونستم بغض سنگينمو مهار كنم

بعدش هر چي خواست واسش گرفتيم تا يادش بره ، اولين باري بود كه بر خلاف ميلم واسش پشمك خريدم و دوست داشت 

بعد دخترمو برديم يه پارك مناسب بچه ها و تا آخر شب حسابي بازي كرد

تا بچه ها رو ديد كه پا برهنه بالا مي رن سريع كفش و جورابشو در آورد و شروع به بازي كرد البته با وروجكاي خاله 

بازم پارك ساعت 11:30 شب

اين مدل سرسره رو خيلي دوست داره البته ديگه خسته هم شده

واسه دخترم مداد رنگي و دفتر نقاشي خريدم سرگرم شه غافل از اينكه واسه خودم كار جديد ساختم همش ميگه بيا نقاشي بكشآخ 

اما خيلي علاقه داره و همه جا همراهشه 

 

وقتي فكر ميكني همه چي آرومه 

 و صدايي از دختر كوچولو شنيده نميشه!!!!!!!!

وسايل بابايي و آلبوما رو چك ميكنه بازم در سكوت 

عشق مامان كه با شقايق(دوست جديدش) تل زده و خوشگل كرده ميگه ماماني خوشگل شدم؟

آفتاب پر مهر زندگيم

دوستت دارممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)