آوينا در سفر
مسافرت ده روزه تمام شد و ما برگشتيممممممممممم در طول 1 سال گذشته اينقدر نگران آوينا بودم كه به مسافرت فكر هم نميكردم اما حسابي خسته شده بودم و پيشنهاد بابا اميد و با خوشحالي قبول كردم و حركت كرديم البته نيت اميد جون مشهد بود كه متاسفانه جور نشد اول از همه به آباده رفتيم كه آوينارو واسه اولين بار خونه عمو فرزادش ببريم كه خيلي خوشش اومد و حسابي با روژان بازي كرد بعد هم يك هفته تهران خونه عمو رضا بوديم كه با هم بيرون ميرفتيم و خيلي بهمون خوش گذشت .در مسير برگشت هم به اصفهان رفتيم............ با اينكه از بابت آوينا اضطراب داشتم اما تجربه خوبي بود .وقتي بيرون ميرفتيم از بس شيطنت ميكرد حسابي خسته مي شديم . توي راه هم وقتايي كه بيدار بود ب...