22 ماهگي دخترم
آوينم بالاخره اجازه داد موهاشو ببندم . موهاي گلم خيلي كمه و تا حالا اجازه نميداد واسش حتي گل مو بزنم اما بعد از اينكه عكس چند تا دخمل خوشگل تو مجله رو بهش نشون دادم گفت ماماني موهامو خوشگل كن و اين شد كه ماماني با تلاش فراوان موهاشو اينجوري كرد
اواخر ارديبهشت آرزو جون (زن عموي آوينا) از من و دخترم دعوت كرد كه به جشن پايان پيش دبستاني عليرضا و امير عباس بريم اول جشن دختر كوچولوم يه كم از سروصدا ترسيد ولي بعد از برنامه هاشون خوشش اومدو شروع به دست زدن كرد . اينم اولين جايي كه دخترم با موهاي خرگوشي رفت
فضاي سالنو خيلي دوست داشت و بعد از اتمام برنامه ها شروع كرد به شيطنت
عكس از بچه هاي كلاس پسر عموها كه دارن سرودشونو مي خونن و آوينا هم تشويقشون مي كنه
آوينا و اميرعباس
آرزو دارم كه هميشه موفق باشن
يه روز جمعه هم مهمون مادر جون بوديم و با عموهاي آوينا جونم بيرون رفتيم كه جاي قشنگي بود و خوش گذشت مخصوصا به آوينا كه حسابي بازي كردو موقع برگشتن از خستگي تو ماشين خوابش برد
خوردن نوشابه اونم با يخ به اين بزرگي لذت داره
تو اين پله ها يه كم آب بود كه واسه مشغول كردن و لذت بردن آوينا كافي بود
آوينا و پسر عموهاي مهربون
خاله جون به مناسبت راه رفتن دوقلوها جشن كوچولو گرفت كه از طرف بچه ها خيلي مورد استقبال قرار گرفت هر سه عاشق بادكنك ، فشفشه و كيك
كيك خوردنو به اين شيوه دوست دارن
بعد از ديدن اس ام اس افتتاح پارك بزرگ خليج فارس تصميم گرفتيم دخترمو ببريم كه به اتفاق خاله و دوقلوها رفتيم پارك زيبايي بود و آوينا و همه بچه ها خوششون اومده بود منم كه شادم با خنده هاي عسلم
آوينا خيلي بيشتر از وسايل بازي از اين دايناسور خوشش اومده بود و با تعجب حركاتشو نگاه ميكرد و جالب اينكه برخلاف تصورم اصلا نميترسيد
گلم زنبورو خيلي دوست داره
اصلا حاضر نبود از اين وسيله بازيه دست برداره
سه تايي دارن به شرك نگاه ميكنن
دخترم خسته شد و كنار ماهان جونم نشسته و دوست داره در حال استراحت بازم دايناسورو نگاه كنه
جاي خوبي بود اما من ترجيح ميدم حالا كه هوا خوبه بيشتر تو فضاي آزاد باشيم و تقريبا هر روز آوينا رو پارك ميبرم و اينجور جاها باشه واسه پاييز و زمستون البته موقع خريد هم خيلي خوبه
روياي شيرينم
ديدن شادي و خنده ها و كودكانه هايت برايم لذت بخش ترين تجربه دنياست