آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

آوينا عشق مامان و بابا

سرگرميهاي 17 ماهگي و اينروزها

1391/10/21 10:06
نویسنده : مامان ليلا
623 بازدید
اشتراک گذاری

دخملونه 

فرشته كوچولو بزرگتر مي شه و ناز و عشوه و دخملونگيهاشم هر روز بيشتر مي شه عاشق كيف و لوازم آرايشه از صبح كه بيدار مي شه كيفشو دستش مي گيره ، هر چيزي كه توجهشو جلب كنه تو كيف مي ذاره مثل لوازم آرايش و جورابهاي خودش و ماماني (آخه جوراب خيلي دوست داره) ، تل هم يار هميشگي

نازگل

آويناي مهربون

عاشق عكساي رو ديوار بابا و مامانه . هر كي مياد خونمون سريع مي بره و عكسا رو نشون مي ده و با ذوق معرفي مي كنه : مامان ، بابا . منم واسه خوشحاليش هر ماه عكسا رو تغيير مي دم. اينروزا خيلي بيشتر ابراز علاقه مي كنه وقتي مشغول كارم يكباره مي چسبه به پاهام و محكم بغلم مي گيره و از سر شوق مي خنده و همينطور وقتي بابايي مياد خونه ، حال ما هم تو اون لحظه توصيف نشدنيه

كتابخوان كوچولو 

دخترم خيلي خيلي به كتاب علاقمند شده و بيشتر از باقي اسباب بازيها با كتاب سرگرمه مشغول هر كاري باشم دستمو مي كشه بعد تو بغلم مي شينه و مي گه اتاب ، ته تاب خ يعني كتاب بخون . از رو تصاوير كتاب واسش داستان كوتاه تعريف مي كنم و اسامي رو يادش مي دم آوينا هم تكرار مي كنه ماشالا خيلي باهوشه و بعد از 1 يا دو بار هر سوالي بپرسم جواب مي ده

دخمل فوتباليست

گلم بازي جديد ياد گرفته به محض ديدن توپ بزرگ شروع به دويدن مي كنه و با پاهاي كوچولوش به توپ ضربه مي زنه و حسابي لذت مي بره مخصوصا اگه حريف داشته باشه كه معمولا بابا و دايي همكاري مي كنن

نقاش كوچولو

چند روزه دخترم مي خواد با سليقه خودش خونه و وسايلشو رنگ و نقاشي كنه وقتي از دفتر و بوردش خسته مي شه خودكار و مداد و بر ميداره و سراغ ديوار و كمد و ..... ميره .منم فعلا دلمو خوش كردم كه در اين مورد حساسيت نشون ندم تا يادش بره

من چقدر خوشبختم با تو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان آی سل
23 دی 91 22:06
الهی فدای تو عزیزم که هم باهوشی،هم زرنگ.کتابخون هم که هستی. آفرین به تو دختر ناز.
مامان ضحا
24 دی 91 8:13
آفرين به آويناي هنرمند آوينا جون چقدر خانوم شدي
مامان کیانا
24 دی 91 9:48
خصوصی دارید عزیزم
سمانه مامان ستایش
25 دی 91 2:58
آفرین آوینای نازم،چقد کارات بامزه ست عزیزدلم
منم عاشق اون کیف کوچولوت شدم خاله جون
لیلاجون منم وقتی به کارای این فرشته کوچولوهامون دقت میکنم،میفهمیم چقد دارن زود بزرگ میشن...
خدا نگهدار همه کوچولوها باشه.
برای آویناجونم

مرسي خاله ي مهربونم .زودتر از اوني كه فكرشو مي كني بزرگ مي شن ستايش جونو ببوسيد
مامان زینب
25 دی 91 10:07
سلام آخه ی چه دختر باهوش و هنرمندی انشاالله همیشه به خوبی وشادی .راست می گی عزیزم تا چشم به هم بزنی می بینی داره می ره مدرسه انشاالله.من خودم یه موقع برای پسر بزرگم کفشی که اندازش باشه پیدا نمی کردم از بس کوچیک بود الان کفش باباش براش کوچیکه. از ما کوچولورو ببوسید
الناز مامان بنیا
25 دی 91 15:35
افرین عزیزم با این همه کارررر خصوصی داریم یعنی جی؟
مامانی کسرا
25 دی 91 19:03
ماشالله
مامان نازی
25 دی 91 22:54
سلام عزیزم.مرسی که به ما سرزدی.خدا این فرشته نازو نگه داره براتون.
الناز
26 دی 91 12:45
به به چه دختر ناز و هنرمندی
فهیمه مامی مهتا
26 دی 91 13:25
آفرین به این آوینا خانوم گل با این همه کارهای خوب =D
راستی چرا دیگه به ما سر نمیزنی ؟

ببخشيد خاله جون حتما زود زود ميام
مامان نی نی
26 دی 91 15:12
سلام عزیز دلم نازگل خانم خوبی؟
امروز با وبت آشنا شدم وتا حدودی خوندمش خیلی قشنگه اگه مایل بودی به وب فاطمه خانم هم سر بزن واگر علاقه مند به تبادل لینک بودی کامنت بذار که لینکت کنم عزیز دلم
اینم مخصوص آوینا جون

حتما عزيزم
رضوان مامان رادین
27 دی 91 16:02
ای جونم چه دخمل نازی دارید مامانی ماشاا...


ممنون عزيزم
مامان نی نی
28 دی 91 14:28
سلام به دوست جون خودم خوبی ؟ ممنون که به من سر زدی عزیزم با کمال افتخار لینکت کردم شما هم اگه خواستی منو لینک کنی به اسم نی نی فاطمه و آدرس www.niniema.irلینک کن عزیزم
سیب سرخ کوچولو
29 دی 91 15:33
عزیزم.فرشته ی مهربونخدا حفظش کنه الهی.مامانی براش تخته وایت برد و ماژیک بگیر.کاش عکس نقاشیهاش رو برامون بذاری.یادگاری خوشملی میشه براش

عزيزم تا حالا سه نمونه بورد واسش خريدم چه ميشه كرد دخمله تنوع طلبه
مامان روانشناس
1 بهمن 91 23:41
مامان عزیز در پاسخ به سوالتون باید بگم با نگاه سریعی که به مطالبتون داشتم با توجه به نوشته هاتون دختر باهوش و شادی دارید که با یک مادر فوق العاده حساس به سر میبره از اینکه کودکتون شاده و خوشحال باید خدا رو شکر کنید و این یک رفتار طبیعی در کودک شما میتونه باشه اما باز تحقیق میکنم و به جوابی رسیدم حتما خبرتون میکنم

ممنون از توجهتون