آوينا در طبيعت زيبا
روز جمعه با دايي جون و خاله فاطمه خونه مامان مهتاب بوديم و عصر همگي رفتيم مزرعه پدري نادر جون كه خيلي خوش گذشت و آوينا حسابي بازي كرد . سر زمينا انواع صيفي جات و كاشته بودن و خيلي سرسبز و قشنگ بود اينم شكوفه زيبا و خندان من در اين طبيعت دلنشين از تماشاي اطرافش لذت ميبره (فكر كنم از اينكه هيچ ديواري نميبينه خوشحاله) آوينا كنجكاو شده بود و با تعجب به بوته هاي خيار نگاه ميكرد بهش ميگم بشين رو زمين سختشه كه رو خاكا بشينه اما بعد بيخيال تميزي شد و راحت نشست و كنار اين وروجكاي خوردني مشغول خوردن خيار شد عروسكاي شيطون و خوردني خاله جون بعدم سراغ آب رفت و مشغول آب بازي شد اينجا هم دست از كفشاي ز...